علی عزیزمعلی عزیزم، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره
باران  عزیزمباران عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

علی کوچولو وباران خانوم ما، همه زندگی مامان و بابا

تعطیلات نوروز 92

1392/2/1 23:02
نویسنده : مامان مونا
1,680 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستان عزیز. انشاله روزگار بهاریتون  سبز باشه.

عید نوروزامسال، سومین عید نوروزی بود که علی عزیز در جمع ما بود و برای همین حضور زیبا، خداوند رو مثل همیشه شاکریم...

عصر چهارشنبه سوری خانواده سه نفره ما به سمت قم حرکت کردیم تا لحظه سال تحویل کنار مادربزرگ و پدربزرگ مهربون علی باشیم.

انشاله سایه بزرگترهای عزیز بر سر هممون باشه و ما همیشه بتونیم از نعمت بودنشان نهایت استفاده رو ببریم. آمین...

در یک هفته ای که قم بودیم علی ناز ما با اسا(خطاب علی به پسرعمه امیرصدرای گل)، فافا (دخترعمه فاطمه مهربون)، متی (پسر عمو امیر مهدی دوست داشتنی) حسابی سرگرم بود. البته در این میان ماجرای ترقه چهارشسنبه سوری و شب عید برای علی جور دیگری بود. هر وقت که پسر عمه و دختر عمه ترقه ای رو منفجر میکردند علی با حالت استرس و گریه بخاطر ترس از صدای بلند ترقه شروع میکرد به سر تکان دادن و  "وا..وا...وا... "گفتن !!! بعدش که ازش میپرسییم: امیر صدرا چکار کرد؟ تعریف میکنه که: اسا...فافا ... تبی (کبریت) و دستش رو به نشانه روشن کردن کبریت حرکت میده و بعد سرش رو تکان میده و میگه : وا..وا..وا..!

در ایامی که قم بودیم چند بار به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف شدیم.حرم بخاطر تعطیلات حسابی شلوغ بود اما مثل همیشه شکوه و ابهت خاصی داشت.. .بخصوص مراسم آغاز ایام فاطمیه...و در آن لحظات زیبا که در حرم گذشت نایب الزیاره همه دوستان بودیم.

هفته دوم تعطیلات به تهران برگشتیم و در کنارباباحجت، خاله مهسا،خاله میترا و پسرخاله آریای عزیز (بقول علی:آیا) بودیم. خاله میترای مهربون از همدان آمده بود پیش ما. هفته دوم علی حسابی با آیا (آریا) سرگرم بود و با هم کلی تفنگ بازی و توپ بازی کردند..

امسال جای دایی مهرداد عزیز،همسر مهربونش خاله نوشین و دختر گلش نیوشا(به قول علی: نوشی) که بخاطر سفر به کانادا پیش مانبودند حسابی خالی بود. انشاله چند ماه دیگه بر میگردند

 در ادامه چند تا عکس از تعطیلات میذارم. امیدوارم تعطیلات به هر بهانه ای که باشه برای همتون سرشار از لحظات خوش باشه...

 

 علی در کنار سبزه نوروز

 علی کوچولو در کنار سبزه زیبای عمه مهربونش-نوروز 92

علی ساعتی پس از تحویل سال 92

علی ساعتی پس از تحویل سال 92!!


پسر خاله آریای مهربون در کنار سفره هفت سین-جای علی خالی!(قم بود)

علی کوچولو-پارک نیاوران- نوروز 92

علی کوچولو با کمی اخم(!)-پارک نیاوران- نوروز 92

علی در پایان تعطیلات نوروز 92 در پارک شیان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

fatemeh
31 فروردین 92 13:50
ايشالا كه هميشه خوش باشيد موناي عزيز

سلام فاطمه عزیز. امشب که زنگ زدی و فهمیدم برگشتی ایران خیلی خوشحال شدم. به امید دیدارمون که در خدمت باشیم
سمیه
31 فروردین 92 20:02
مونا جان یه عکس از مادر علی کوچولو هم بزار دلمون تنگ شده شاد باشید.

سلام سمیه عزیز. خوبی؟ چشم برات عکس میفرستم. آرتین عزیز چطوره؟ من هم حسابی دلم برات تنگ شده...
میبوسمت

الهام
31 فروردین 92 21:36
مونا جون ایشالا همیشه خوش و سلامت باشید.

ممنونم الهام عزیز. انشاله شماهم شاد و سلامت باشید

خاله نینا
1 اردیبهشت 92 22:51
سیار عالی
دلم واست تنگ شده خانم گل

سللام خانم دکتر. متشکرم. انشاله همچنان شاهد موفقیتهای تو دوست عزیزم که باهات خاطرات زیادی دارم باشم. میبیوسمت. از بازدبدت از وبلاگ علی ممنونم.

خاله امیدخت
1 اردیبهشت 92 22:53
faday ali v mamanesh.az khoda mikham aramesh gharin har lahze zendesgi ali v maman babash bashe

سلام دوست عزیزم. شما خیلی نسبت به ما لطف داری. انشاله فرصتی باشه تا جبران همه محبتهات رو بکنم.


نوشین
2 اردیبهشت 92 18:31
عزیزم امیدوارم سال پر برکتی برای همه شما باشه علی جون میبوسمت

سلام خاله نوشین عزیز. متشکرم از بازدیدتون. انشاله نوروز آینده در کنار هم باشیم. به نیوشای گل و دایی مهرداد سلام برسونید

آذر
4 اردیبهشت 92 11:55
انشا الله همه روزهای عمر علی کوچولو بهاری باشد.

سلام عمه مهربونم. از بازدیدتون و نظر ارزشمندتان سپاسگزارم. انشاله شما و خانواده عزیزتون همیشه سلامت و شاد باشید

amindokht61shahbazi@yahoo.com
5 اردیبهشت 92 13:42
سلام علی کوچولوی ما.دلم برات تنگ شده.امیدوارم به زودی ببینمت عسیسم..... خوشحالم همچین خواهرزاده ماهی دارم.بوس بوس

سلام خاله امیندخت مهربونم. ممنون از لطف بی پایانت. ما هم حسابی دلمون برات تنگ شده. میبوسمت...

پرشکوه
5 اردیبهشت 92 23:18
امیدوارم علی سال نو خوبی رو داشته باشه و همچنین به همراه مامان مونا خوبش.
خاله الی
14 اردیبهشت 92 21:06
انشاء ا.. همیشه شاد و سلامت و خوش باشید
فرزانه
9 تیر 92 16:19
سلام موناي عزيز عكس پسر خوشگلت رو ديدم به اميد ديدار
سميرا
22 تیر 92 8:38
اي جانم چه گل پسري..چقدم شبيه مامانشه....
eftekhar
17 مهر 92 15:56
سلام مامان علی کوچولو. خوبی؟ راستش من باردارم و به توصیه دوستان پزشکم دکتر صابونچی هستن. می خواستم اگه برات زحمتی نیس به ایملم پیام بدی و بهم اطمینان بدی که دکتر صابونچی حاذق و با حوصله هستن. راستش اهل تهران نیسم و ازبعد از عروسی اومدم اینجا شناختم کامل نیس. و خب می دونی که زن باردار چقدر دل نگرانی داره. خانم دکتر که مدام استرس به آدم نمیده؟
مامان مونا
پاسخ
سلام دوست عزیز. بله خدارو شکر راضی بودم. اصلا ایشان استرسی به بیمارشون منتقل نمیکنند. همیشه با نام خدا شروع میکنند و آرامش به آدم میدن. انشاله شما هم اگر رفتی پیششون راضی باشید
مامان آیسو وآیسا
25 دی 92 13:37
وبلاگ خیلی قشنگی داری نی نی هاتم نازززن..با تبادل لینک موافقی خبرم کن
مامان مونا
پاسخ
متشکرم. بله عزیزم. منتها آدرس سایتت راندارم. برام بفرست آدرست رو. دخترای خانمت رو ببوس
مامان بردیا شیطون
3 بهمن 92 18:08
خیلی عکسای قشنگی بود
فایضه مامانه عسل
30 آذر 93 21:13
سلام خوبین ؟ مامان علی و باران جان به رای شما برای جشنواره نی نی وبلاگ نیاز دارم .... عکس کاردستی دخترم توی وبم هست برای رای دادن بهش.... لطفا و خواهشا عدد 4 رو به شماره 1000891010 اس کنین تا شانسمون برای برنده شدن بیشتر شه ممنون....
مامان مونا
پاسخ
سلام.رای دادم.به امیدبرنده شدنتان