تولد یکسالگی باران عسل مبارک....
سلام. طاعاتتون قبول درگاه خدای مهربان. الان نزدیک سحر هجدهم ماه مبارک رمضانه. با گوشیم دارم وبلاگ رو آپدیت میکنم!
دیروز تولد یکسالگی باران بود. جشن کوچیکی با باباحجت و خاله مهسا گرفتیم. عمو رضا و خانمش هم اومدند. باران در طول مهمانی خواب بود!
باران تازگیها یادگرفته
سلام می کنه یعنی میگه س (به فتح سین)
بوس پرت میکنه
صورت ملت رو ناز میکنه و و نانی نانی (نازی نازی) میگه
فوت میکنه وقتی میگیم باران فوت کن
موش میشه یعنی صورتش رو جمع میکنه وقتی میگیم باران موش بشو
در انجام این کارها استارت رو اکثرا خاله مهسا میزنه و اگر علی حرکت رو موقع تمرین انجام بده ثمر بخشی بیشتری داره!
سرپا که میذاریمش چند ثانیه ای میتونه تعادل خودش رو حفظ کنه
لیوان آب رو تقریبا با تسلط دست میگیره و آب میخوره
ماماما و بابا و دد و ب ب رو هم هدفمند میگه تقریبا...
باران جان!دخترم!
یکسال از ورودت به زندگی ما گذشت و ما شیرینی وجودت و حضورت رو هر روز و هر روز حس میکنیم♡
وقتی میخندی در حالیکه دو دندان پایین و چهار دندان بالا داری... ♡
وقتی که با موهای کوتاه شده شبیه علی میشی...♡
وقتی که تازگیها برای به دست آوردن اسباب بازی مورد نظر به جون علی نق میزنی.... ♡
وقتی که مظلومانه گریه میکنی بابت زمین خوردن از سوی علی...! وچند لحظه بعد که فراموش میکنی حرکت علی را، دوباره میری تاباعلی بازی کنی♡
خلاصه دخترم وقتی نفس میکشی وقتی نگاه معصومت رو برزندگی ما میریزی و عطر حضورت رو می پاشی بر لحظه لحظه هامون.... خدا رو هزارا بار شکر میکنیم بخاطر داشتنت و بودنت...
خلاصه که هرچند بچه داشتن همسن تو دختر یکساله ام و علی چهارساله سخته ... اما خوب شیرینی هاشم زیاده. بخصوصوقتی باهم بازی میکنید...
دل خاله مهسا رو میبری از بس بهش علاقه داری... از بغل من با شوق فراوان میپری بغل خاله مهسا و دیگه تکون نمیخوری...!!
هر کی در واحد رو یاز میکنه تند تند چهار دست وپا میری طرف در و میخوای با اون بنده خدا که قصد رفتن داره بری بیرون...
یکساله شدی دختر گلم. انشاله صدو بیست ساله بشی...انشاله معصومیت دوران کودکی ات را در همه سالهای زندگیت حفظ کنی... بدون که من و پدرت تازمانی که زنده باشیم،همه تلاشمون رو میکنیم که تو و علی کوچولوی ما انسانیت رو به بهترین شکل یاد بگیرید...و همیشه درست زندگی کنید
ایضا همه آرزوهای بالا برای علی عسلمون...
در شبهای پر برکت قدر که پیش رو هست انشاله همه مقدراتتان به نیکی نگاشته باد...
التماس دعا
پی نوشت:اگر عمده مطالب برای باران نوشته شده بخاطر سالگرد تولدشه
باران عزیزم در یازده ماهگی
باران عسل ناز روز تولد یک سالگی اش
باران خانوم در حال بازی با وسایل آشپزخونه!!
کیک کوچولوی تولد باران جون ما
باران قند عسل کنار کیک تولدش
باران خانوم گلی در حال ماست خوردن !!
علی گلم، مرد کوچولوی ما
علی و پسر عمو امیر مهدی