فرهنگ لغت این روزهای علی کوچولو
سلام. عید ولادت پیامبر عظیم الشان اسلام ص و امام جعفر صادق ع بر همه شما دوستان عزیز مبارک
بابت این همه تاخیر ببخشید. بچه داریه دیگه... البته یه مدت هم قحطی لب تاب بود!!
با لطف و کمک خداوند متعال علی کوچولو انشاله یکماه و هشت روز دیگه دو ساله میشه.
در ابتدا می پردازم به فرهنگ لغت این روزای علی کوچولو:
وا وا وا وا...وقتی چیزی رو به هم میریزه میگه و یا یکی از بزرگترها لیوانی بشقابی چیزی از دستش می افته و همزمان دست راستش رو بر دست چب میکوبه و میگه وا وا وا...!
آجی: حاجی بابا – دو تا بابابزرگهاش***آمان: بابا آرمان***
ماما جی: مامان جون
لایایایایا: لا اله الا الله
گاشی: گوشی
مسی: مسا/ (به فتح میم ): خاله مهسا
مسی : (به کسر میم ) مسواک
نوشی: نیوشا (دختر دایی عزیزت)
آیا: آریا (پیر خاله مهربونت)
آگا: آقا
امی: (به فتح الف ) امیر مهدی پسر عموی گلت و امیر صدرا پسرعمه مهربونت
دس د ن : (به فتح دال و نون ) دست شما درد نکنه- موقع اتمام غذا می گه.
گش : (به ضم گاف) گوشت
نو: نون
عس: عسل
د من : (به کسر دال و فتح میم ) بده به من
توشی: ترشی
ابس: اسب
انا: انار
ناندی: نارنگی
توتو: پرنده
آده:آره
عبق:عقب*** عس: عسل*** سده: هوا سرده*** گل:موقع دیدن صحنه ورزشی*** بایا: بالا*** دشی:دستشویی*** شش:سس*** پیزی:پیاز *** ایناش:اینهاش*** گاشگ:قاشق*** دیبی:کیوی*** تاب تاب : تافی شکلاتی***
و...
کارای جدید:
حرکات نماز خواندن را در کنا بابابزرگش یا بقول خودش حاجی تقلید می کنه.
حرکات وضو گرفتن را انجام میده. و مسح پا را با حوصله انجام مبده
میدوه دور خونه و اعلام می کنه دنبالش بدویم!
علاقه زیادی به نقاشی کشیدن و یا به قول خودش توتو کشیدن داره و تا برگه کاغذ و مداد دستش میگیره میره پیش یکی از بزرگترها و میخواد که براش ابس،(اسب) هاپو یا آگا بکشه.
در این تعطیلات پیامبر مهربانیها هم که خاله میترا اینا از همدان آمده اند علی با آیا (آریا) حسابی مشغوله...
لحظه هایتان لبریز آرامش باد...
در ادامه مطلب عکسهایی از علی در مشهد مقدس (اردیبهشت 91) ، شمال (مرداد 91) و چند عکس دیگه را میبینید.