علی عزیزمعلی عزیزم، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره
باران  عزیزمباران عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

علی کوچولو وباران خانوم ما، همه زندگی مامان و بابا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

1393/8/23 21:19
نویسنده : مامان مونا
1,342 بازدید
اشتراک گذاری

باز هم در به در شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام....

 

سلام بر حسین علیه سلام و یاران با وفایش...

چند ساله محرم برای ما با بچه داری حال و هوای تازه ای داره.امسال علی و باباش میرفتند هیئت مکتب قرآن و گاهی هم هیئت خیابون سبلان و من بیشتر با هیئت در خونه و کوچه سیاهپوش جلوی منزل همراه بودم و البته تا اونجا که تونستم مختارنامه آی فیلم رو هم میدیدم و دو سه شب هم که خاله مهسا  پیش باران بود نیم ساعت رفتم تکیه کوچه مو ن و با نوای نوحه خوان ودسته زنجیر زنی و سینه زنی هم نوا شدم و البته مهمان بساط چای گرم ابا عبدالله که در زیر باران پاییزی حسابی میچسبید...

و...

در این عصرهای پاییزی هر روز تقریبا برنامه ثابتی داریم. علی حدودا ساعت چهار از مهد برمیگرده و از اینحا به بعدش برنامه های عصرگاهی ما گاهی با تغییر همراهه!

و علت این نوسانات باران خانومه! اگه موقع ورود علی ،باران خواب باشه شک نکنید که سریعا از خواب بلند میشه. چه اوایل خوابش باشه... چه اواخرش... چه خوابش عمیق باشه.. چه سبک...

کلا علی و باران بچه های کم خوابی هستند و خوابشون کمه و همون میزان کم هم سبکه.. باز علی از باران در این زمینه بهتره..!

باران خانوم قصه ما در سن یکسال و دو ماهگی شکر خدا راه افتاد و یکی از دغدغه های ما رو حل کرد...!! و الان که با همون سرعت کم با علی بدو بدو بازی میکنه بارها و بارها نقش زمین میشه و علتش برخوردهای  شتاب آمیز برادر مهربونشه!!

باران اجزاء صورات رو بخوبی یاد گرفته نشون بده. با تلفن الو بازی میکنه... عاشق سرسخت گوشیه...!! چایی که میبینه میگه دا...دا...(داغ) و انگشت اشاره اش را به تاکید نشون میده

باران!ساعت چنده؟ ...-سه

باران علی رو صدا بزن..-عیی... عیی...

یه... دو...سه...یه... دو...سه...(شمردن اعداد)

وای وای گفتن رو هم مثل علی انجام میده و دست پشت دست  میکوبه...!

هر کی در یازنگ میزنه باران سریعا میگه تیه (کیه)...! و چه خوشمزه و دلنشین ماما و بابا میگه.. علی هم مامانی و بابایی میگه..واژه هایی که از شنیدنش سیر نمیشیم..

 دعانوشت: این روزها چقدر دلم میخواست زائر کربلای امام حسین یا مشهد الرضا باشم که نیستم...

پس از دور سلام میکنیم و دعا میکنیم برای همه فرزندانمون...

السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

... خداوندا ... فرزندان ما رو از صالحین قرار بده... از جنس همون یاران بهشتی امام حسین علیه  السلام... آمین

کوچه سیاهپوش ماه محرم

 

پسندها (16)

نظرات (39)

هستي شاد
24 آبان 93 7:57
سلام عزيزم خدا برات حفظشون كنه خيلي شيرينن
مامان مونا
پاسخ
سلام هستی شاد عزیز.ممنونم دوست خوب. امیدوارم بزودی وبلاگ شما پر بشه از تصاویر کوچولوهای قشنگتان ....
الهام مامان علیرضا
24 آبان 93 9:54
سلام مونا جان خوشحالم که به روز شدید واقعا دلم براتون تنگ شده بود عزداری هاتون قبول درگاه حق. منم این بار برای چندمین بار مختارنامه رو دیدم و اینقدر زیباست که هر چقدر هم می بینی باز علاقه داری ببینی عزیزمی باران خانومی!خب دلش برای داداشش تنگ میشه مونا جون ایشالا به زودی کربلا و حرم امام رضا قسمت تون بشه مونا جان من قبلا ساکن غرب تهران بودم ولی خداییش عزاداری هاش مثل شرق تهران نیست و من وقتی اومدم شرق تازه فهمیدم تفاوت از زمین تا آسمان است فدای علی و باران جون با اون لباس های مشکی و چقدر شال و عینک به دخترمون میاد
مامان مونا
پاسخ
سلام الهام جون.متشکرم از نظر قشنگت. چندساله با وجود بچه ها درست و حسابی نمیتونم برم هییت... فقط یکی دو شب به مدت نیم ساعت رفتم. اون هم با کمک خاله مهسا که باران را نگهداشت..!! سریال مختارنامه رو هم نصفه نیمه دیدم و بعضی شبا با بچه داری و ...کل سریال از دستم در رفت! راست میگی الهام جون لباس مشکی به بچه ها میاد.. لباس مشکی امام حسین وقتی با معصومیت بچه ها عجین میشه بر دل میشینه... منم عقیده دارم عزاداری های شرق تهران خیلی پرباره. البته من چون عزاداریهای منطقه غرب رو ندیدم و ساکن غرب نبودم نتونستم مقایسه ای انجام بدم!! حتما همینطوره که شما میگین. وبلاگ علیرضا جونمون هم مثل همیشه پربارومتمایزه..همیشه سر میزنم... ببوس گل پسرمون رو..
مامان افسانه
24 آبان 93 15:41
چقدر کوچه قشنگی الهی همه بچه ها در پناه خدا باشن حتما برای گل دخمل و گل پسملمون اسپند دود کنی دعاهاتون قبول باشه علی اقا منو هم دعا میکردی خاله دوستتون دارم بوس باران نازم خیلی ماهی خاله
مامان مونا
پاسخ
سلام مادرعزیز.انشالا همه بچه هامون سرباز امام زمان عج بشن. امیدوارم حاجات شماهم برآورده به خیر بشه. دنیا کوجولوی ما رو هم ببوسین
مامان حديث
24 آبان 93 22:50
سلام شبتون بخير علي آقا ديگه علي كوچولو نيس كه آقايي شده برا خودش ما شاا... باران خانومم خاله فداي شيرين زبوني هات خدا براتون حفظشون كنه ان شاا... به زودي زيارت خانوادگي نصيبتون كنه كجاش فرقي نميكنه ممنون خبردادين فدات مونا جون
الی
25 آبان 93 9:14
سلام خدا حفظشون کنه بنظرم هر چقدرم کوچیک در عزاداری امام حسین شرکت کنی خودش بزرگه چون کمیت مهم نیست کیفیته که مهمه. عزاداریاتون قبول درگاه حق. ما روهم دعا کنین
مامان مونا
پاسخ
سلام الی جان. متشکرم.چندساله با این بچه ها نتونستم برم عزاداری امام حسین ع. انشاله حاجتت رو از امام حسین ع بگیری
♥مرجان مامان آران و باران♥
25 آبان 93 15:49
سلام عزیزممم ممنون که به ما سر میزنییی دوستمم خدا علی جونو باران نازمو حفظ کنههه میبوسمتونننن شرمنده دیر سر میزنمممم
مامان مونا
پاسخ
سلام مرجان عزیز.خوبی؟ کوچولوهای گلت خوبن؟متشکرم که نسبت به مالطف داری.میبوسمت
خاله سانی
28 آبان 93 22:37
سلام دوست خوبم عزاداریهاتون قبول باشهمرسی که به ما سر زدین
مامان مونا
پاسخ
خواهش میکنم خاله جان..
الهه مامان سلما
1 آذر 93 8:07
سلام دوست خوبم هزار ماشالا چقدر دخملی ماهه... خدا حفظ کنه برات دسته گلاتو..انشالا اباعبدالله پشت و پناهشون باشه.. ممنون که ب سلمای من سرزدید..
مامان مونا
پاسخ
سلام مامان مهربون.خواهش میکنم! به وبلاگ ما خوش اومدین.سلما که خیلی خانمه ماشالا. خدا همه این کوچولوها رو حفظ کنه. آمیننننن
مامان مبینا
1 آذر 93 13:30
سلااام مامان مهربون ممنون که بهم سر زدی خوشحالم که دوست خوبی مثل شما پیدا کردم کوچولوهات هم خیلی ناناز هستن خدا براتون حفظشون کنه یه عالمه بووووووووس واسه فرشتهات بازم بهت سر میزنم دوست عزیز
مامان آیدا
1 آذر 93 13:44
سلام دوست خوبم عزاداریهاتون قبول روی ماه کوچولوهای دوست داشتنی تون رو میبوسم ماشالا خیلی خوشکل وبانمکن خدا حفظشون کنه از آشنایی باشما خوشبختم بازم پیش ما بیایید دوستتون دارم
مامان مونا
پاسخ
سلام دوست جدید.من هم ازآشنایی باشماخوشحالم.ماشالابه آیدای ناز..خانمی شده برای خودش.
مامان راضیه
1 آذر 93 18:06
ای جووووونم من بخورمش باران خییییییییییلی بامزه شده با اون شالان شاءالله که لبت همیشه خندون باشه عزیزم
ابجی سجا
2 آذر 93 21:59
ااااااااااااااااااي جونم فداتشم جه نازي ماشاءالله
مامان مونا
پاسخ
مرسی دوست خوش ذوق من..
ابجی سجا
2 آذر 93 22:00
خوش اومدين خاله جون خيلي ممنون
مامان مونا
پاسخ
ممنون آبجی گل
ابجی سجا
2 آذر 93 22:03
آفتاب که می تابد، پرنده که میخواند، و نسیم که می وزد، با خودم می گویم؛ حتما حال دوستانم خوب است که جهان این همه زیباست.
هستی شاد
3 آذر 93 2:19
سلام عزیزم ممنون از حضور گرمت برام دعا کن
مامان مونا
پاسخ
سلام.امیدوارم دلخوشی هات روزبروز زیادتروزیادتربشن..
عاطفه
3 آذر 93 10:15
سلام...چه كوشولو هاي نازي...خدا برات نگهشون داره...عزاداريتم قبول دوست جونم
مامان مونا
پاسخ
سلام عاطفه جان.متشکرم.عزاداری های شماهم قبول.امیدوارم بزودی وبلاگت پربشه ازعکسای کوچولوت
مامان مبینا
4 آذر 93 16:20
سلااام مونا جون بچه ها خوبن؟از طرف من جیگر طلاها رو ببوس عزیزم
مامان مونا
پاسخ
سلام مامان مهربون.مبینا چطوره؟خوبه؟مرسی که به ما سرزدین. منم میام دیدنتون
سيدفاطمه
5 آذر 93 10:24
سلام عزیزم ممنون که بهم سر زدین لطف دارین علی وباران جون ببوسین وممنون از دعای خوبتون انشاالا حاجت روا شین این بوس هارو از طرف من به کوچولوهای نازتون بدین
مامان مونا
پاسخ
سلام سیده خانم. مرسی از بازدیدت. امیدوارم بزودی خداوند به شما حاجت دلتون رو بده. آمین.. از بوسه های مهربونی که فرستادی ممنون....
مریم مامان آیدین
7 آذر 93 11:29
سلام دوست خوبم....عزاداری هاتون قبول من این پست رو خونده بودم و بدون کامنت گذاشتن از وبی بیرون نمیرم....شاید کامنتم نرسیده....در هر صورت شرمنده عزیزم باران خانوم خییییلی نازه....و خیییلی شیرین حرف میزنه....اولین کلمات بچه ها همیشه خیییلی قشنگه و به دل میشینه.....زنده باشن الهی چقدر خوب که انقدر برادرشو دوست داره....حتما علی جونم داداش خوبیه برای خانومی و باز هم چیز عجیبی که تو خونه شما هم دیدم و من هنوز نمیتونم برای آیدین و خصوصا بچگی هاش هضمش کنم.....شما چطور به این وروجک ها یاد دادین به اون وسایل تزیینی دست نزنن؟؟خونه ما هنوز هم مثل مسجده....از دست یه کنجکاو شیطون که هر چی دستش برسه باید انالیز کنه راه افتادن خانوم کوچولو هم مبارک....قربون قدم هاش ببوس کوچولوهای نازت رو دوستم
مامان مونا
پاسخ
سلام مریم عزیزم. مجدد زیارت مشهد قبولتان باشه.مرسی که به ما سرزدی. شماهمیشه نسبت به ما لطف دارین. درست اشاره کردی عزیزم شیرین زبونیهای بچه ها یکی از بهترین مراحل رشدشون هست که برای پدر و مادر خاطره انگیزه. البته گاهی این شیرین زبانی باران و علی تبدیل به دعوای اساسی بینشون میشه!راستش اون تصاویر که در این پست هست مربوط به خونه مادر شوهرمه و تو خونه ما همه جی جمع شده از دست این بچه ها و خونه ما هم وضعیتش در این زمینه مشابه خونه شماست...! آیدین نازم رو ببوس
مامان مبینا
9 آذر 93 14:34
سلام مونا جون بچه هات خوبن؟خودت خوبی؟ چرا نمی اپی عاااااااااااااااااااییییییییییا؟ از طرف من کوچلوها روببوس
مامان مونا
پاسخ
سلام نازی.مرسی بیادمی.چشم.آپ خواهم کرد!دخترگلتوببوس
مامان بردیا شیطون
10 آذر 93 14:38
ای جووووووووووووووووونم ماشالا چه جیگرای نازی.... خدا حفظشون کنه ماشالا به ابن دخمل بلا..... فداش
مامان مونا
پاسخ
سلام مامان بردیا.ماشالابه پسرنازشما.خداهمه این کوچولوهای دوست داشتنی روحفظ کنه..آمین
مونا
12 آذر 93 17:20
سلام . خدا حفظشون کنه این شیطونای دوست داشتنی رو إن شاالله که زیارت دسته جمعی روزیتون بشه
مامان مونا
پاسخ
سلام مونای عزیز.متشکرم ازآرزوی قشنگت..
پرشکوه
14 آذر 93 1:19
خدا علی و بارون رو حفظ کنه عزیزم چقدر بزرگ شدن ماشاا... چه خوب که باران راه افتاده
مامان مونا
پاسخ
ممنون دوست هم دانشگاهی من....
معصومه
14 آذر 93 21:41
khososiiiiii
ابجی سجا
16 آذر 93 13:49
صدات نیست… تصویرت هم همینطور… اما معرفتت انتن میده قد اسمون.
مامان مبینا
17 آذر 93 14:32
سلام مامان مهربون پس چرا نم اپی؟ من اپمممممممممممممممممممم بووووووووووووووووووس واسه جیگر طلاها
مامان مهراد
18 آذر 93 11:20
سلام عزاداری هاتون قبول در گاه حق.... ای جونم عاشق عکس باران گلی با شال شدم. خیلی شیرینه. خدا جفت جوجو های نازت رو برات حفظ کنه.
مامان مهری
18 آذر 93 11:20
ممنون از حضور گرمت.
نرجس
18 آذر 93 11:51
بچه های ناز و دوست داشتنی دارید. ماشالله. خدا حفظشون کنه.
مامان مونا
پاسخ
سلام نرجس خانم.مرسی
مامان مبینا
28 آذر 93 20:02
مونا جون سلاااااااااام خوبی عزیزم؟بچه ها خوبن؟ ازطرف من بوووووووووووووس
مامان مونا
پاسخ
سلام دوست بامعرفت من.بهت سرزدم .راستش این روزاکمی سرم شلوغه بابچه داری..ولی ازاینکه احوالمومیپرسی ممنون.دخترگلتوببوس
سمیرا
29 آذر 93 8:18
وای ماشاله چقدر بزرگ شده باران...خدا حفظشون کنه....
مامان مونا
پاسخ
سلام استاد.متشکرم
گهواره
1 دی 93 19:13
چه فرشته هایی توی خونه دارین... ما که فقط امیدداریم با جهاد سرباز پروری اجر زیادت سیدالشهدا رو برامون بنویسن....ان شالله... برای شما که دو برابره!
مامان مونا
پاسخ
سلام مادر عزیز.چه دلگرمی زیبایی بهم دادین.انشالا که همینطوره.زینب خانوم رو ببوسید
عارفه
2 دی 93 13:23
ماشالله چه دختر و پسر نازی! خدا حفظشون کنه
مامان مبینا
4 دی 93 13:47
موناجون سلااااااااام. بچه ها خوبن؟از طرف من حسابی ماچ ماچیشون کن عزیزم.
مامان مونا
پاسخ
سلام مامان عزیز.اومدم بت سرزدم.تو هم مبینای عزیز رو ببووووووووس
الهه مامان مبین
7 دی 93 15:48
سلام دوست عزیزم . ما از دوستای آیدین جون هستیم . اگه با تبادل لینک موافق بودید خبرم کنید .
مامان مونا
پاسخ
سلام دوست خوب. مرسی ازبازدیدت. سرزدم به وبلاگت . مطالب قشنگی نوشتی. مریم جون از دوستای خوب وبلاگی منه.وبلاگ ما هنوز تبادل لینکش افتتاح نشده یعنی فرصت نکردم.بزودی افتتاح میشه و شما هم لینک میشی.پسرتون ماشا.. نازه.خداحفظش کنه. .
مامان مبینا
10 دی 93 15:57
مامان مبینا
10 دی 93 18:15
سلاااااام گلم عکسی که مبینا جون داره گل بازی میکنه مال تقریبا بیست روز پیشه. اون روز که خونه پدر بزرگ مبینا بودیم هوا زیاد سرد نبود بخاطر همین مبینا رو گذاشتم راحت با پسر خاله ها ودختر خاله ها بازی کنه. راستی ما جنوبی هستیم بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
مامان مونا
پاسخ
سلام.من عااااااشق جنوبیهام....امیدوارم کنارمبینای عزیزشادباشین.
❈ کوثر❈
12 دی 93 10:48
سلام رمز همه پست های وبلاگم 1234 هست اگه دوست داشتید نظر هم بدید مرسی
مامانی
20 دی 93 14:49
مونا جون خصوصی